سلامت و امنیت آن دو نعمت مستتری هستند که آدمی تا با نداشتنشان روبرو نشود، بودنشان را درک نمی کند...
و این مستتر بودن دلیلی است بر تعجب عمیق چشمان مردم غریق در روزمرگی ها و فراموشی ها به هنگام دیدن ویلچری در مترو... دیدن مردی که پاهایش از کودکی، نوجوانی یا جوانی و حتی پس از آن از رفتن، بازمانده اند و فقط همین قدر هست و بیش از این نیست؛ پاهایی که توان رفتنشان نیست...
و ما...؟
چقدر نقص داریم و
پشت پاهای رونده مان، صورت زیبایمان و زبان درازمان!، پنهانشان می کنیم...
وای بر آن روز
که
پرده ها
خواهند افتاد...