هوای حسین...
Masiha Eshraghi | دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ |
۱ نظر
این من
هوای تو دارد...
.
.
قیمتش، چند...؟!
این من
هوای تو دارد...
.
.
قیمتش، چند...؟!
به دریا میزنم دریا تو هستی
به کوه و دشت و صحرا میزنم
آنجا تو هستی
من این دیوانه
تو در چشمم نشستی از آن روزی
که بردم نامت را و
شنفتم صدایت را...
به دیوانگی سوگند
که شوریده می خواهی «منم» را...
که من چشمم نبیند
و این دل هرگز نخواهد
به غیر از تو، صدایت، نگاهت...
آه... نگاهت...
نگاهت بحر نجات است
و این خسته که محتاج نجات است
دعایش
نفس هایش همه سوی تو باشد...
مرید است و مرادش
تو باشی...