غایت الآمال...
Masiha Eshraghi | شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ |
۰ نظر
بعضی وقتها یک چیزهایی نداری و روز و شب با خودت فکر می کنی و کلنجار می روی و علت تمام ناکامی هایت را نهفته در همان نداشته هایت می دانی... اندوهناک از خواب بر می خیزی و خشمگین به خواب می روی...
خاصیت این نداشته ها در دوردست قرارداشتن است... فاصله ای آنقدر دور و طولانی که برای پیر کردنت کافی است... برای اینکه دلیلی شود به چشم پوشاندن روی همه زیبایی های دیگر زندگی ات...
و یک روز...
بی آنکه تلاشی کرده باشی یا نه، بی آنکه حتی ذره ای انتظار شدنش را داشته باشی، می شود... به آن آرزوی دست نیافتنی می رسی...
چیزی شبیه چالش آب یخ بر سرت می آید...!
به ناگه فریاد میزنی...!
لمس آرزو همان و پی به پوچی بردنش همان...
این قاعده ی تمام آرزوهای محال این دنیاست...
میل هر چیز جز «او» داشتن، جفایی است عظیم به بودنمان...
- ۹۴/۱۰/۱۲